چگونه فراموشت کنم تو را...
که از خرابه های هرزگی به قصر سپید عشق هدایتم کردی
و عاشقی بی قرار و یاری با وفا برای خویش ساختی
آهو بره ای شدی که دوستی گرگ را پذیرفتی
و برای اشکهای او شانه هایت را ارزانی داشتی
و با صداقت عاشه انه ات دلش را به درد آوردی
چگونه فراموشت کنم تو را...
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: